هیچوقت این حرف ها را به کودکتان نگویید!

به گزارش مجله نایس پاتوق، تحقیقات نشان می دهند که برخی عبارات مثبتی که ما به بچه ها می گوییم ، در واقع بسیار مخرب هستند. باوجود اینکه نیت بدی نداریم، اما با بکار بردن این جملات باعث می شویم که بچه ها به آنچه که واقعا هستند باور نداشته باشند. برخی از جملات ما گول زننده اند و باعث می شوند کودک کمترین کوشش ممکن را برای کاری انجام دهد و یا در زمان سخت شدن کاری آنرا رها کند.

هیچوقت این حرف ها را به کودکتان نگویید!

اینجا یک لیست از 10 عبارتی داریم که شما باید همین حالا از دایره لغات خود حذف کنید. همچنین در کنار این عبارات ما عبارات پیشنهادی به شما معرفی می کنیم که شما با استفاده از این عبارات بتوانید انگیزه درونی و اشتیاق کودک را تحریک کنید.

1-کارت خوب بود

این جمله معمولا مکررا برای کارهایی استفاده می گردد که کودک در انجامش واقعا کوششی ننموده، با بکار بردن این عبارت به او یاد می دهید که هر چیزی که مامان یا بابا بگوید کار خوب است(یعنی فقط در زمانی که پدر ومادر بگویند خوب است)

به جای آن بگویید تو واقعا برای آن سخت کوشش کردی! با تکیه روی کوشش کردن ،به او یاد می دهیم که کوشش از نتیجه مهمتر است. این به کودک یاد می دهد که در زمان روبرو شدن با یک کار سخت ، پافشاری بیشتری در انجام آن از خود نشان دهد و به شکست به دید یک گام به سوی پیروزیت نگاه کند.

2- پسر/ دختر خوب

این جمله در حالیکه جزو عبارات مثبت به شمار می رود اما واقعا تاثیری متضاد چیزی که می خواهیم دارد. اغلب والدین از این جمله برای بالا بردن اعتماد به نفس کودک استفاده می نمایند. اما متاسفانه تاثیر آن کاملا برعکس است. وقتی دختر شما جمله دختر خوب را بعد از انجام کاری که شما از او خواسته بودید می شنود، اینطور تلقی می نماید که چون کاری که شما خواسته اید را انجام داده پس خوب است. و این سرآغاز این داستان است که کودک از این می ترسد که نکند دیگر بچه خوبی نباشد و انگیزه و اشتیاق او برای همکاری در سایر کارها از ترس دریافت نکردن همین بازخورد سرد گردد.

درعوض بگویید: زمانی که یاری می کنی واقعا لذت می برم . این جمله به کودک می فهماند که شما چه می خواهید و رفتار او چگونه روی نظر شما تاثیر می گذارد. شما میتوانید حتی احساسات خود را به او بروز دهید و مثلا بگویید: دیدم که عروسکت را به دوستت قرض دادی این به کودک اجازه می دهد که برای خودش تصمیم بگیرد و بداند که قرض دادن کار خوبی است و به او این حق را می دهد که دوباره همین کار را با انگیزه درونی خود تکرار کند نه به این خاطرکه اینکار را برای خوشایند شما انجام دهد.

3- چه عکس زیبایی

وقتی که ما نظر و عقاید خود را درمورد کار هنری کودک تحمیل می کنیم، در واقع این حق قضاوت و اعتبار بخشیدن را درباره کار خودش از او می گیریم. به جای این جمله بگویید: من قرمز ، آبی و زرد می بینم ! نظرت خودت درباره نقاشی ات چیست؟ بوسیله مشاهده درعوض بیان ارزیابی خود، به کودک اجازه می دهید که تصمیم بگیرد نقاشی زیباست یا خیر. شاید در نظر او نقاشی ترسناک باشد و اگر از او بخواهید نظرش را درباره نقاشی بگوید ، در واقع از او خواسته اید که کار خود را ارزیابی کند و نیت و مهارتهای خود را که نشان دهنده خلاقیت او در زمان بالغ شدن می باشد را با شما درمیان بگذارد و او را همانند هنرمندی رشد دهید.

4- اگر تو فلان کار را بکنی من به تو فلان چیز را می دهم

رشوه دادن به بچه ها مانع مشارکت آنها به سهولت و سادگی می گردد. این چنین معاملاتی با بچه ها تبدیل به یک سرازیری لغزنده می گردد و چنانچه بطور مداوم صورت گیرد،همواره مجبور به عقب نشینی می شوید . مثلا نه! اتاقم را تمیز نمی کنم اگر برایم فلان چیز را نخری.

به جای آن از جمله از اینکه به من در تمیز کردن خانه یاری می کنی سپاسگزارم بهره ببرید . هنگامی که ما قدردانی واقعی خود را نشان می دهیم بچه ها انگیزه ذاتی برای یاری کردن پیدا می نمایند و اگر فرزندان شما چندان اهل یاری نبودند، به او وقتهایی را یادآوری کنید که یاریتان می کرد. مثلا بگویید: یادت هست یک زمانی یاریم می کردی آشغالها را بیرون بگذارم؟ واقعا یاری بزرگی بود. سپاسگزارم! . سپس به او اجازه دهید که به این نتیجه برسد که یاری کردن به دیگران لذت بخش است و یک پاداش معنوی در بر دارد.

5- تو خیلی باهوشی

وقتی به بچه بگویید که باهوش است، فکر می کنیم که اعتماد بنفس و عزت نفس او را زیاد نموده ایم اما باید بدانید که اینگونه ستودن از شخصیت او واقعا تاثیر عکس دارد. با گفتن اینکه او باهوش است، بطور ناخودآگاه این پیغام را به او می فرستیم که او فقط درصورتی باهوش است که نمره خوبی بگیرد، کارش را تمام کند و یا بهترین نتیجه را بگیرد . همه اینها فشار زیادی را روی یک کودک وارد می سازد. مطالعات نشان می دهند ،وقتی که کودک حل یک بازی پازل را تمام کرد و به او بگوییم که باهوش است ، حرف ما باعث می گردد که او برای حل پازل های سخت کوشش نمی نماید. دلیلش هم این است که او نگران می گردد که شاید پازل را نتواند حل نماید و ما او را باهوش ندانیم.

در عوض سعی کنید به او بگویید که قدر کوشش او را می دانید. با تمرکز کردن روی کوشش بیش از نتیجه، به او اجازه می دهید که بفهمید چه چیزی واقعا برایتان با ارزش است. درست است که حل کردن یک پازل جالب است اما حل پازل های سخت تر به مراتب جالب تر است. در همان مطالعه دیده شده که وقتی که روی کوشش تمرکز می کنیم- وای تو واقعا خوب کوشش کردی- دفعه بعد کودک سعی می نماید سعی کند پازل های مشکل تری را حل نماید.

6- گریه نکن

دیدن گریه بچه ها همواره راحت نیست اما وقتی که به او می گوییم گریه نکن احساسات او را نادیده گرفته و به او می فهمانیم که اشک هایش برای ما ارزشی ندارد. این باعث می گردد که او احساساتش را مخفی کند و در نهایت دچار انفجار عاطفی شده و بیشتر ناراحت گردد.

سعی کنید به کودک فضایی برای گریستن بدهید مثلا بگویید ایرادی ندارد که گریه کنی. هرکسی برخی وقتها به گریه احتیاج دارد. منم همینجا هستم و به تو گوش می کنم. حتی ممکن است گاهی احساسی که کودک دارد را شما بیان کنید، ناراحتی که نمیتوانیم برویم پارک ، آره؟ این یاری می نماید که کودک احساس خودش را بهتر درک کند و یاد بگیرد که در غالب جملات آنها را بیان نماید. با تشویق او به بیان احساساتش ، به او یاری می کنید که احساسش را تنظیم نماید که جزو توانایی های مشکل هر فردی در سراسر زندگی اش به شمار می رود.

7- قول می دهم …

زیر قول زدن واقعا ناراحت نماینده است. لحظه سنگینی است و از آنجاییکه زندگی کاملا غیرقابل پیش بینی است، من پیشنهاد می کنم که کلا این واژه را از دایره لغات خود حذف کنید.

در عوض سعی کنید که کاملا با کودک صادق باشید. می دانم که تعطیلات دوست داری با سارا بازی کنی و ما همه کوششمان را می کنیم که این اتفاق بیافتد. اما خواهش می کنم یادت باشد که برخی وقتها اتفاقات پیش بینی نشده ای می افتد، من هم تضمین نمی کنم که حتما این هفته این اتفاق بیافتد. ولی هر زمانی که میگویید کاری را انجام می دهید مطمئن باشید که از پس آن بر می آیید . سر قول ماندن، اعتماد می آورد و زیر قول زدن ارتباط عاطفی شما را زیر سوال می برد پس مراقب حرفی که می زنید باشید، و تا آنجاییکه ممکن است کاری کنید که طبق حرفی باشد که زده اید.

یک نکته ای که باید درباره این مساله اشاره نمود این است که اگر سر قولتان نماندید ، به آن اذعان داشته باشید و از فرزندتان عذرخواهی کنید. به یاد داشته باشید که شما به او یاد می دهید که درزمان بدقولی کردن چگونه رفتار کند . بدقولی کردن چیزی است که اغلب ما حداقل یک بار دچارش می شویم. حتی اگر برای شما مهم نباشد ولی می تواند برای کودک مهم باشد. پس همه سعی خود را بکنید که الگویی از صداقت برای او باشید و چنانچه پیروز نبودید حداقل سعی کنید پا پیش گذاشته و مسئولیت آنرا به عهده بگیرید.

8- چیز مهمی نیست

خیلی وقتها اتفاقاتی می افتند که ما احساسات کودک را نادیده می گیریم، ولی باید واقعا مراقب این قضیه باشید. برای کودک اغلب چیزهایی مهم است که برای ما بزرگسالان اهمیت چندانی ندارند. پس سعی کنید همواره از دید او به قضیه نگاه کنید. با او همدردی کنید حتی اگر مرزی بین خود و او قائلید و یا به در خواست او پاسخ منفی داده اید.

من واقعا متوجهم که تو آن چیز را می خواهید اما امروز نمی گردد آن کار را انجام داد. یا متاسفم که مایوست می کنم ولی پاسخم منفی است اینها بهتر از پاسخ هایی هستند که شما برای متقاعد کردن او بکار می برید و به او می فهمانید که خواسته های او واقعا اهمیتی ندارند.

9- همین حالا دست بردار، وگرنه!

تهدید بچه ها معمولا کار خوبی نیست. اول از همه ، شما به آنها مهارتی می آموزید که واقعا دوست ندارید داشته باشند: استعداد بکار بردن زور یا قدرت حیله گری برای دریافت چیزی که می خواهند حتی وقتی که دیگران تمایلی به این کار نداشته باشند. دوم، شما خودتان را در یک موقعیت ناشیانه قرار می دهید یعنی مجبور می شوید که از تهدیدهای خود دفاع کنید- قرار دادن یک مجازات سختگیرانه در قبال تهدیدی که در حالت عصبانیت نموده بودید- یا می توانید عقب نشینی کنید و به کودکتان یاد دهید که تهدید شما بدون معنی بوده است. در هر حال، باعث می شوید که نتیجه مطلوب را نگیرید و رابطه خود را با کودک خراب کنید.

در حالیکه تهدید نکردن کودک خیلی سخت است، سعی کنید درباره خطرات احتمالی به او هشدار دهید و یا به سمت چیزمناسب تری هدایتش کنید. اصلا خوب نیست که برادرت را بزنی. نگران اینم که او تو را بزند و یا او هم در عوض تو را می زند. اگر می خواهی به چیزی آسیب وارد کنید بهتر است آن چیز یک بالش، مبل و یا تخت خواب باشد. با مطرح کردن یک چنین پیشنهاداتی که امنیت بیشتری هم دارند همچنان به او این اجازه را می دهید که احساساتش را خالی کنید و شما هم بتوانید نقشی در مشخص رفتار او داشته باشد. در نهایت این امر باعث میگردد که او خودش و احساساتش را بهتر کنترل کند.

10- چرا اینکار را کردی؟

اگر کودک کاری نموده که شما خوشتان نمی آید ، مطمئنا باید با او صحبت کنید. اما تنشی که در آن لحظه به وجود می آید اجازه نمی دهد که او از اشتباهاتش درس بگیرد. و وقتی که شما از او می پرسید چرا؟ شما به او فشار می آورید که به کارش فکر کند و آنرا تحلیل نماید که یک مهارت بسیار پیشرفته حتی برای بزرگتر ها به شمار می رود. در زمان برخورد با چنین پرسشی ، بیشتر بچه ها حالت تدافعی به خود گرفته و یا سکوت می نمایند.

در عوض، یک راستا ارتباطی با او برقرار کنید و حدس بزنید که او چه احساسی ممکن است داشته باشد و احتیاجهای اساسی او چه چیزهایی می تواند باشد. مایوس شدی که دوستانت به نظرت گوش ندادند؟ با کوشش به درک احساسات و احتیاجهای او ، ممکن است حتی حس کنید که از عصبانیت خودتان نیز کاسته شده است. او دوستانش را کتک زد چون احتیاج به فضایی داشت و احساس ترس نموده بود و نمی دانست که با دیگران به چه روشی ارتباط برقرار کند. او تروریست که نیست فقط یک بچه است

گردآوری شده توسط گروه 7گنج

منبع: هفت گنج
انتشار: 25 خرداد 1399 بروزرسانی: 5 مهر 1399 گردآورنده: nicepatogh.ir شناسه مطلب: 947

به "هیچوقت این حرف ها را به کودکتان نگویید!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "هیچوقت این حرف ها را به کودکتان نگویید!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید